توهم قطعیت

توهم قطعیت

قطعیت یک توهم است

 چگونه باور به “یقین” ما را “بی‌ذهن” می‌کند؟

“آناهیتا” نوازنده چیره‌دست ویولن بود. او یک قطعه مشهور را برای صدمین بار روی صحنه می‌نوازد. انگشتانش روی پرده‌های ساز می‌دوند، آرشه با ظرافت حرکت می‌کند، اما ذهن او کیلومترها دورتر است. او به لیست خرید فردا فکر می‌کند، به مکالمه تلفنی صبح، به تمام نگرانی‌های روزمره. او همه نت‌ها را دقیقاً می‌داند، هر کشش و هر نوانس را از بر است. موسیقی از او جاری می‌شود، اما او در موسیقی حاضر نیست.

این اجرا، اگرچه از نظر فنی بی‌عیب ، اما فاقد روح بود. این دقیقاً همان حالتی است که دکتر الن لنگر، روانشناس دانشگاه هاروارد، آن را “بی‌ذهنی” (Mindlessness) می‌نامد و نتیجه توهم قطعیت است. انجام دادن کاری با تکیه بر قالب‌های از پیش یادگرفته‌شده، بدون توجه به زمینه و جزئیات منحصربه‌فرد همین لحظه.

دختربچه‌ای در ردیف اول، با چشمانی گرد و بی‌حرکت، به حرکت آرشه او خیره شده بود. آناهیتا نگاهی به دستانش انداخت، به ویولنی که سال‌ها همراه او بود، و سپس به چهره‌های حاضر در سالن. او با یک شوک روبرو شد. او مثل یک ربات، مجموعه‌ای از حرکات تمرین شده برای سالها را اجرا می‌کند.

لحظه آها

در این لحظه، یک سؤال ساده از ذهنش گذشت: اگر این آخرین باری باشد که این قطعه را می‌نوازم، چطور آن را خواهم نواخت؟

این سؤال، جادوی “رد کردن قطعیت” را فعال کرد. او دیگر مطمئن نبود که این “فقط یک اجرای دیگر” است. ناگهان، همه چیز تغییر کرد. او به جای تکیه بر حافظه عضلانی، شروع به گوش کردن واقعی به هر نت کرد. تفاوت ظریف صدای ویولن در این سالن خاص را حس کرد. انرژی متفاوت حضار را دریافت. او متوجه شد که امروز، حالت عاطفی خودش با دیروز فرق دارد و این می‌تواند روی نحوه نواختنش تأثیر بگذارد. او از حالت خودکار خارج شد و به حالتی از “درگیری فعال” با موسیقی و لحظه حاضر پرید. این، همان ذهن‌آگاهی (Mindfulness) است.

اما بزرگ‌ترین مانعی که ما را در این حالت خلبان خودکار نگه می‌دارد چیست؟ پاسخ شاید شما را متعجب کند؛ باور به قطعیت‌ها.

ما در دنیایی بزرگ شده‌ایم که به ما یاد داده برای هر سؤالی، یک پاسخ قطعی و مطلق وجود دارد. این باور، اگرچه گاهی مفید به نظر می‌رسد، در واقع پرده‌ای ضخیم بین ما و دنیای زنده، پویا و همیشه در حال تغییر واقعی می‌کشد. این باور است که ما را “بی‌ذهن” می‌کند.

معادله‌ای که همه چیز را تغییر داد: ۱+۱ همیشه ۲ نیست!

برای درک این مفهوم، لنگر از یک مثال به ظاهر ساده و غیرقابل بحث استفاده می‌کند: حاصل ۱+۱ چقدر است؟

ذهن ما فوراً فریاد می‌زند: “دو” این یک حقیقت مطلق و غیرقابل انکار است. اما دکتر لنگر این قطعیت را به زیبایی به چالش می‌کشد. او توضیح می‌دهد که “۱+۱=۲” تنها در یک سیستم انتزاعی به نام “اعداد بر پایه ۱۰” صحیح است. اما در دنیای واقعی، زمینه (Context) حرف اول را می‌زند.

اگر یک تکه آدامس را به یک تکه آدامس دیگر اضافه کنید، چه می‌شود؟ حاصل یک تکه آدامس بزرگ‌تر است. یعنی: ۱ + ۱ = ۱بزرگتر

اگر یک ابر را به یک ابر دیگر اضافه کنید، چه می‌شود؟ یک ابر بزرگ‌تر تشکیل می‌شود. باز هم: ۱ + ۱ = ۱بزرگتر

نکته کلیدی اینجاست:  در هر یک از این موقعیت‌ها، ما به “زمینه” توجه کردیم. اما وقتی با اطمینان می‌گوییم “۱+۱=۲”، در واقع داریم تمام زمینه‌های ممکن را نادیده می‌گیریم و به حالت “بی‌ذهنی” فرو می‌رویم. ما دیگر به ویژگی‌های منحصربه‌فرد آدامس یا ابر توجه نمی‌کنیم.

چگونه قطعیت، ذهن‌آگاهی را می‌کُشد؟

وقتی فکر می‌کنیم پاسخ یک سؤال را به طور قطع می‌دانیم، مغز ما در حالت صرفه‌جویی انرژی قرار می‌گیرد و توجه خود را از آن موضوع برمی‌دارد. این دقیقاً نقطه مقابل ذهن‌آگاهی (Mindfulness) است.

یک مثال از زندگی واقعی: همسرتان بعد از یک روز کاری به خانه می‌آید و با حالتی گرفته سلام می‌دهد. اگر در دام قطعیت افتاده باشید، فوراً نتیجه می‌گیرید: “حتماً از دست من عصبانی است.” این قطعیت، شما را به سمت یک بحث احتمالی سوق می‌دهد. اما اگر اصل “عدم قطعیت” را بپذیرید، ذهنتان از حالت خودکار خارج می‌شود و فعالانه به دنبال سرنخ‌های دیگر می‌گردد: “شاید روز سختی داشته، شاید نگران چیزی است، شاید فقط خسته است.” این تغییر نگرش ساده، کل مکالمه و درک متقابل شما را متحول می‌کند.

پذیرش عدم قطعیت،کلید روشن کردن ذهن‌آگاهی

پس راه حل چیست؟ کلید طلایی برای خروج از حالت بی‌ذهنی این است: “رد کردن قطعیت”.

وقتی می‌پذیریم که ما، دیگران و دنیای اطرافمان پیوسته در حال تغییر هستند، مغز ما به طور طبیعی از حالت خودکار به حالت “درگیری فعال” تغییر وضعیت می‌دهد. ما شروع به پرسیدن سؤالاتی می‌کنیم که با “چطور…” و “چه می‌شد اگر…” شروع می‌شوند:

“**چطور** می‌توانم این مشکل را از یک زاویه دیگر ببینم؟”

“**چه می‌شد اگر** روش قدیمی انجام این کار، بهترین روش نباشد؟”

“**چطور** می‌توانم این پروژه را با ویژگی‌های منحصربه‌فرد امروزمان تطبیق دهم؟”

این سؤالات، دروازه‌های ذهن‌آگاهی را به روی شما باز می‌کنند.

سخن پایانی: عدم قطعیت را در آغوش بگیرید

مهم‌ترین تغییر ذهنیتی که همه ما می‌توانیم ایجاد کنیم، این است که بفهمیم عدم قطعیت، قانون جهان است، نه یک استثنای موقتی. زندگی پر از موارد ۱+۱=۱ است، اگر فقط یاد بگیریم که با دقت به اطراف نگاه کنیم.

وقتی با خود و دیگران تکرار می‌کنیم که “نمی‌دانم”، مجبور می‌شویم به محیط اطراف، لحظه حاضر و امکانات جدید توجه کنیم. این، همان جوهره واقعی ذهن‌آگاهی به روش الن لنگر است: جایگزین کردن کنجکاوی به جای قطعیتِ.

پس دفعه بعد که با یک موقعیت، یک بحث یا حتی یک معادله ساده ریاضی روبرو شدید، یک لحظه درنگ کنید و از خود بپرسید: “آیا تنها یک پاسخ قطعی وجود دارد؟ یا من دارم زمینه را نادیده می‌گیرم؟”

این پرسش ساده، می‌تواند آغاز سفر شما به دنیای زنده و پر از شگفتیِ ذهن‌آگاهی باشد.

پیمایش به بالا